رضا نمازیان

سلام خوش آمدید

۴ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

گزیده ابیاتی از  شعر سرود خارکن : 

 

چو بفروختی، از که خواهی خرید / متاع جوانی به بازار نیست

 

همی دانه و خوشه خروار شد / ز آغاز، هر خوشه خروار نیست

 

زر وقت، باید به کار آزمود / کزین بهترش، هیچ معیار نیست

 

همه کار ایام، درس است و پند / دریغا که شاگرد هشیار نیست

 

نشاید که بیکار مانیم ما / چو یک قطره و ذره بیکار نیست

 

اینجا می‌‌توانید این شعر زیبا را درگنجور بخوانید  

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۵۸
  • رضا نمازیان

هر چیزی که تصمیم‌ها و اقدام‌های ما را به شکل منظم، عددی و ثبت کند، می‌تواند به بهبود نظم شخصی ما کمک کند. روزنوشته ها محمدرضاشعبانعلی 

 

برای برنامه ریزی برای هرکاری لازم است بتوانیم پیش بینی درستی از آینده داشته باشیم . اگر اعداد و کمیت ها دقیق ثبت نشوند هیچگاه پیش بینی درستی از آینده نخواهیم داشت . فقط آینده ای ایده آل را آرزو می‌کنیم  و هرروز با نگاه منفی گله و شکایت داریم از نشدن و نتوانستن . درحالی که اگر خودمان را واقعا دقیق و کمّی نشناسیم هیچگاه نمی‌توانیم آینده را دقیق و کمّی پیش بینی و برنامه ریزی کنیم. 

  • ۰ نظر
  • ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۱۳:۰۵
  • رضا نمازیان

محمدرضا شعبانعلی ، بدون شک یکی از تاثیر گذارترین افراد در زندگی من بوده . معلمی که زندگی و نگاه او را دوست دارم و سعی می‌کنم هر روز بیشتر و بیش از پیش از او یادبگیرم. 

محمدرضا چندین بار  در روز نوشته ها (برای مثال : اینجا قسمت اول ، قسمت دوم ، قسمت سوم ) و در بخشی  از گفتگوی محمدرضا شعبانعلی و دوستان   این موضوع را مطرح کرده ، و باور دارم پذیرش  استدلال ها و منطق حرف هایش سخت نیست . سختی در به کار بردن و عملی کردن چنین نگاهی  در زندگی واقعی  است . 

فکر می‌کنم یک قانون ساده است . تا چیزی را هزینه نکنی چیزی دریافت نمیکنی . اگر از نعمتی چشم نپوشی ، نعمت دیگری را نمی‌توانی داشته باشی . اگر  گزینه هایی از انتخاب های ممکن برای ناهارت را حذف نکنی چه کار میخواهی انجام بدهی ؟ نمی‌توانی که هر وعده چهار نوع غذا و دسر را همزمان داشته باشی . اگر چنین شود نتایج مصرف  چهار نوع غذا در یک وعده حتی در مقدار کم آن کمتر از چهار ساعت به شکلی نامطلوب توسط دستگاه گوارشت به تو ابلاغ خواهد شد !  من فکر میکنم زندگی متعادل و از هر چیز یک مقداری داشتن نتیجه ای بجز همان مثال قبل برای زندگی و آینده ما ندارد ‌. از طرفی فرض کنید یک زمین یک هکتاری داریم . بنظر شما کار منطقی چیست ؟ ده نوع گیاه مختلف در این زمین بکاریم ؟ با فرض اینکه در کاشت هر نوع گیاه ، حداقل پنج درصد از محصول در اثر عوامل محیطی از بین برود فکر میکنید هنگام برداشت و درو با مقدار اندکی از ده نوع محصول مختلف چه می‌شود کرد ؟ فراتر از مصرف شخصی خواهد بود ؟ برآیند و سود حداقلی ، حاصل اختلاط و ادعای متعادل بودن است.  در همین مثال اگر حداکثر دو محصول بکاریم چه ؟  قطعا شرایط متفاوت خواهد بود . شاید حداکثر سود نباشد اما حداقل ارزش صرف منابع را داشته . بازهم یادمان هست که تا زمانی که زمین پر باشد و درو نشود نمی‌شود چیز جدیدی در این زمین کاشت . باید محصولات قدیمی را درو کنی ( می‌خواهی دور بریز ، می‌خواهی استفاده کن ، به هرحال باید زمینه  خالی شود ) و سپس دانه های جدید را بکاری و منتظر محصول بنشینی .

برای مثالی دیگر ، باید انتخاب کنی که در زندگی آرامش می‌خواهی یا شهرت ؟ اگر شهرت انتخاب تو باشد باید کم‌کم قید آرامش را بزنی . اگر آرامش می‌خواهی ، احتمالا هرچقدر گمنام تر باشی ، سهم آرامش و یکنواختی در زندگیت بیشتر خواهد بود ‌. مسئله اول ، پرداخت هزینه است . مسئله دوم که به نوعی نتیجه و در امتداد مسئله قبل است انتخاب هایی برای داشتن زندگی با عدم تعادل مناسب ما است .

من هم سعی  می‌کنم در زندگی هدف هایم را دقیق بررسی بکنم. هزینه هایی که باید صرف شود و گزینه هایی که باید حذف شوند را سعی می‌کنم بشناسم . بعدها نتایج عملکردم که مشخص شد ، حداقل برای خودم واضح است که چه چیز هایی را از دست داده ام و چه هزینه هایی برای هدف مطلوبم پرداخته ام. 

 

 

[در جست‌وجوی عدم تعادل مناسب]

  • ۰ نظر
  • ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۱۹
  • رضا نمازیان

[ یادگیری ]

خیلی ها یادگیری را هیچ وقت یاد نگرفتند و به اجبار ، هزینه سنگینی بابت یادنگرفتنِ یادگیری  پرداخت کردند . آنجا که عزت نفسشان کاهش یافت . اعتماد به نفسشان در ادامه تحصیل و رقابت علمی از بین رفت و سنگین ترین بها از نظر من ، از دست دادنِ فرصتِ یادگیری عمیق خیلی چیزها  بود . این سنگین ترین بهایی است که در زندگی ، یک نفر می‌تواند بپردازد . یادگیری که می‌توانست منجر به بهتر دیدن جهان شود . یادگیری که می‌توانست افراد را  متفاوت تر از آنچه بودند بکند .

 

سعی دارم آموخته ها و تجربیاتم  درباره یادگیری Learning رو به صورت قدم به قدم و منظم بنویسم ، هم برای خودم واضح و شفاف می‌شود مسیر یادگیری هم ممکن است مطالب مفید باشد برای دانش آموزان و دانشجویان دیگر .

 

برای مقدمه ، باید بدانیم یادگیری را  می‌توان بیشتر از جنس  مهارت دانست تا استعداد ذاتی و کمیاب ، که به عده ای خوش شانس تقدیم شده و دیگرانی محروم.

در حقیقت IQ و هوش موضوعاتی هستند که در دوران معاصر خیلی معیار های دقیق و علمی پذیرفته شده برایشان تعریف نشده و بیشتر به عنوان مفاهیم عامیانه بین عموم مردم رواج پیدا کرده اند . درحالی که خود  یادگیری از مباحث و موضوعات بسیار پربحث بوده که بسیار بررسی و آزمایش هایی درباره آن انجام شده و نظریات متنوعی هم درمورد آن وجود دارد ولی این پراکندگی نظرات و عدم یکپارچگی  به اندازه بحث های انواع  هوش و نمره IQ  و ضریب هوشی نیست . 

مهارت ها سطوح مختلفی دارن . شخصی هستند یعنی هر آدمی روش خاص و شخصی سازی شده برای انجامشان دارند و مهمتر از همه در حدود پایان ناپذیری قابل رشد و بهتر شدن هستند .

پس در قدم اول باید نگاهمان به یادگیری را تغییر بدهیم . یادگیری یک مهارت است .باید یادگرفته شود. با تمرین و تکرار بهتر شود . تثبیت شود و درنهایت به عنوان یک نگاه دائمی به زندگی و محیط ،  در ما وجود داشته باشد .

یادگیری بهانه خیلی  خوبی است برای ادامه مشتاقانه تر  زندگی و روزهای عمر  . کاش مقاومت های مان در برابر یادگیرفتن را کنار بگذاریم و با نگرش مثبت و سازنده  به سمت کسب دانش و تجربه پیش برویم .

 

  • ۰ نظر
  • ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۰۷
  • رضا نمازیان